از دست دادن شغل و افکار فاجعه بار
آیا از دست دادن شغل یا عقب ماندگی باعث شکست شما شده است؟ در این موقعیت چگونه خود را باید بالا بکشید.
وقتی با یک چالش شغلی روبرو میشوید، معمولاً از دست دادن دردناک هویت را تجربه میکنید. اگر شما یک حرفهای موفق نیستید که هستید، پس چه کسی هستید؟ یک بازنده؟
البته که نه.


شما هنوز همان فرد موفقی هستید که همیشه بودهاید اما با یک چالش جدید. این چالشها کار و موفقیت قبلی شما را نفی نمیکند. شما این حق انتخاب را دارید که در بدبختی خود غرق شوید یا هویت انسانی عمیق تری پیدا کنید.
من از "شکست های معروف" که باعث بازگشت باورنکردنی شد، قدرت و الهام میگیرم. به عنوان مثال، الویس پریسلی در کلاس موسیقی دبیرستان رتبه C گرفت و به او گفته شد که نمیتواند آواز بخواند. والت دیزنی از روزنامهای اخراج شد زیرا "فاقد تخیل" بود و "هیچ ایده اصلی نداشت." به لوسیل بال گفته شد که از بازیگری منصرف شود زیرا "هیچ استعدادی ندارد". و اپرا وینفری از شغل مجریگری تنزل یافت و به او گفتند "برای تلویزیون مناسب نیست".
این لیست همینطور ادامه مییابد. این سوپراستارها غالب شدند زیرا آنها دست به دست هم دادند و جنگیدند. آنها نگذاشتند دیگران آنها را تعریف کنند. آنها خودشان را تعریف کردند.
نگذارید سختیها شما را تعریف کنند. آنچه مهم است این است که شما با آن چه کار میکنید.
به جای اینکه بگویید، "هیچ کس من را نمیخواهد، بگویید من به خودم ایمان دارم. همه چیز حل خواهد شد. "
در این مقاله موارد چگونگی نجات خود به بالا و شروع به حرکت مجدد آمده است:
1. تفکر فاجعه بار را متوقف کنید
ذهن شما همانطور که اجازه میدهید دیوانهتان میکند. بیاموزید که چه زمانی وارد حالت "تفکر فاجعه بار" شدهاید و مبارزه کنید.


اگر بیکار هستید و کاری پیدا نمیکنید، ذهن شما ممکن است شما را در این حلقه قرار دهد:
"من پس اندازم را خرج میکنم. من قصد دارم بیپول شوم. من هرگز شغلی پیدا نمیکنم من پس اندازم را می گذرانم من احتمالاً مجبورم که در سوپرمارکت کار کنم. آیا سوپرمارکت حتی مرا استخدام میکند؟ من نمی توانم با آن حقوق زندگی کنم. من نمیتوانم به خانوادهام غذا بدهم ما بی خانمان خواهیم بود."
افکار فاجعه بار خود را با افکار واقع بینانهتر جایگزین کنید. ذهن خود را آموزش دهید تا بگوید، "خوب، این سخت است، اما من راهی پیدا میکنم."
نگرانی در مورد بی خانمان بودن و شکستن معمولی است، به ویژه هنگامی که مجبور به شروع کار خود میشویم یا خود را دوباره احیاء میکنیم. اعتماد به نفس به خودی خود تغذیه میکند و چشم انداز شما را از دست میدهد، که باعث میشود امید خود را از دست دهید.
ممکن است خودتان را کتک بزنید زیرا این وضعیت را نمیبینید یا احساس میکنید میتوانستید کارهای بیشتری برای جلوگیری از آن انجام دهید. ممکن است بخاطر صرفه جویی بیشتر یا عدم شبکه سازی بهتر، خود را لگد بزنید. ممکن است فکر کنید دیگران به شما می خندند. یا شاید شما واقعاً دیوانه شده باشید. اما آیا هیچ یک از این افکار به شما کمک میکند؟
هنگامی که شما با یک برس تقریباً فلج کننده به سختی کشیده می شوید ، بسیاری از نکات و پیشنهادات در زمینه کنترل نگرانی کاملاً بی خطر است.
اگر اجازه دهید مغز شما کنترل شما را انجام دهد امکان دارد شما به یک حلقه منفی بروید که به شما بگوید شما یک بازنده بیارزش و احمق هستید، زیرا به دلایلی، مغز به شما اجازه می دهد با این نوع خودزنی از بین بروید.
یک چیز دیگر برای گفتن انتخاب کنید: "اگر بزرگترین موفقیت من هنوز پیش روی من باشد چه؟ من تمام نشده ام! "
2. حمله نگران
پست های آنلاین بی پایان از افرادی وجود دارد که در مورد آنچه که در حرفه آنها کار نمی کند، تخلیه می کنند. من به شما قول می دهم اگر این مطالب را 10 دقیقه بخوانید و احساس افسردگی خواهید کرد. کل زندگی شما از کنترل خارج است چگونه می توانید نگرانی را جای آن قرار دهید؟


کمی ورزش کنید. تحقیقات نشان داده است که ورزش هوشیاری، تمرکز و عملکرد شناختی شما را افزایش میدهد و در عین حال خستگی را کاهش می دهد. فعالیت بدنی باعث تولید اندورفین میشود و به خواب کمک میکند که قطعاً استرس را کاهش میدهد. سلامتی شما بهبود مییابد و اضطراب شما کاهش می یابد.
وقتی به دیگران کمک می کنید، احساس بهتری نسبت به خود و منفی ها پیدا می کنید و سر شما ساکت تر می شوند. این احساس خوبی است که بدانید شما مهم هستید و به هدفی کمک میکنید.
هنگامی که احساس می کنید گیر کرده اید، یک کار را انجام دهید که به شما کمک کند تا وضعیت خود را اصلاح کنید. حتی اگر 10 کار وجود دارد که باید انجام دهید، تمرکز روی یکی از آنها عملی است. به جای تمرکز روی 10 مشکل، یکی را انتخاب کنید. شاید لازم باشد روی همه 10 تا تمرکز کنید، اما این غیرممکن است. بهتر است کاری را به پایان برسانید تا اینکه خود را با ترس فلج کنید.
3- شکایت از دیگران را متوقف کنید
وقتی اوضاع ناخوشایند میشود، میتوانید قدمهایی را برای جلوگیری از سر خوردن به اعماق خود بردارید. در حالی که کارهای بعدی را مرتب میکنید، فراموش نکنید که در آن زندگی کنید. شما نمیدانید چه مدت زمان برای شما باقی مانده است، بنابراین انتخاب شما این است که چگونه از زمانی که به دست آورده اید استفاده کنید.


هرچه بیشتر به خود اجازه دهید غرق شوید، چیزهای تاریک تری به نظرتان می رسند. در مورد وضعیت خود بی وقفه صحبت نکنید و دیگران را نیز غرق نکنید. مدام "داستان" را بیان نکنید. اگر دوستی دارید که همین اتفاق را پشت سر می گذارد، تصمیم بگیرید که آیا می توانید یکدیگر را در مسیر بهتر قرار دهید تا احساس بهتری داشته باشید یا همدیگر را پایین می آورید.
4- هرگز تسلیم نشوید
نه، شما از این لذت نمی برید. اما آیا تا به حال از آن لحظات دردناک که شخصی یا چیزی شما را مجبور کرده است خود را بردارید و بفهمید با بقیه زندگی خود چه کاری انجام می دهید لذت برده اید؟ بعدش چیکار کردید؟


نگاه کنید تاکنون برخی از خانواده، دوستان و آشنایان شما دچار یک بحران وحشتناک سلامتی شده اند. یک دقیقه همه چیز با آنها خوب بود. و بعد اینطور نبود فقط برای همیشه تغییر کرد. در یک لحظه
بنابراین حتی اگر به برخی از چالش های جدی شغلی خیره شده اید، فراموش نکنید که چه چیزی بدست آورده اید. شما زندگی خود را دارید و در حالی که کارهای بعدی را مرتب می کنید، فراموش نکنید که در آن زندگی کنید. شما نمی دانید چه مدت زمان برای شما باقی مانده است، بنابراین انتخاب شما این است که چگونه از زمانی که به دست آورده اید استفاده کنید.