موبایلگرافی چیست و چرا هنوز این سوال را می پرسیم؟
اگر از کسی بپرسید "عکاسی چیست؟" آنها چه خواهند گفت؟ پاسخ اکثر مردم احتمالاً یکسان خواهد بود. همه ما عکاسی را بهعنوان یک هنر، علم و تمرین میفهمیم - جایی که یک تصویر ثبت میشود و به یک عکس تبدیل میشود (یا یک «نقاشی نور»، اگر میخواهید با ترجمه یونانی تحت اللفظی آن به تمام تکنیکها دست پیدا کنید). یک لحظه در زمان به عنوان یک فایل دیجیتال (یا حتی روی فیلم، برای همه شما افراد قدیمی مدرسه) ثبت می شود.
اما واقعیت این است که عکاسی برای نزدیک به دو قرن در حال تغییر و تحول بوده است، از آغاز خام و فرآیندهای شیمیایی پیچیدهای که فقط توسط حرفهایها انجام میشود تا دنیای دیجیتال آنی و بسیار در دسترستری که امروز در آن زندگی میکنیم. آخرین تحول این رسانه، چیزی که «موبایلگرافی» نامیده میشود، شاید اساسیترین تغییری باشد که تاکنون دیده شده است – زیرا نه تنها شامل تغییر در نحوه (و چه چیزی) عکسها میشود، بلکه در تعداد فزاینده افرادی که آنها را میگیرند، و نحوه اشتراکگذاری، مصرف و در نهایت مشاهده آنها را نیز شامل میشود.
این موج کنونی، که قرار است در آینده قابل پیشبینی در خط مقدم عکاسی قرار گیرد، عمدتاً به دلیل دستگاههای تلفن همراه در حال انفجار است: دوربینهای «متصل» که میتوانید در جیب خود جای دهید و همیشه همراه خود داشته باشید. دستگاههایی مانند آیفون اپل واقعاً راه را هموار کردند: اگرچه اولین مدل در سال 2007 تنها دارای یک دوربین 2 مگاپیکسلی بود، یک سال بعد اپ استور تعداد زیادی از برنامههای دوربین جانبی را معرفی کرد و ناگهان عکاسی با تلفن همراه را بسیار سرگرمکننده و جذابتر کرد. ترکیبی از دسترسی، سهولت، قابلیتهای اشتراکگذاری و تکثیر محض گوشیهای هوشمند به زودی باعث ایجاد یک تغییر عمده در دنیای عکاسی برای همیشه خواهد شد.
دهها گوشی دیگر (که دارای اندروید گوگل یا سایر سیستمعاملها هستند) از آن زمان به آیفون در بازار پیوستند. و دوربین های این دستگاه های تلفن همراه با هر مدل جدید بهتر و پیشرفته تر می شوند. آیفون 5 جدید و سامسونگ گلکسی S III تنها جدیدترین گجتها در صف طولانی دستگاههای دارای قابلیت عکاسی هستند که قادر به تولید تصاویر خیرهکننده هستند. حتی نسل پنجم آیپاد تاچ که اخیرا معرفی شده است، دارای دوربین عالی 5 مگاپیکسلی است.
در حالی که چند سالی طول کشید تا «عکاسی موبایل» در جامعه عکس مقبولیت عمومی پیدا کند (هنوز همه منتقدان را به خود جلب نکرده است)، بدون شک این رسانه ای است که باید بماند.
تعریف عکاسی با موبایل
اما اگر این روزها از یک فرد معمولی در خیابان بپرسید "عکاسی با موبایل چیست؟" بسته به اینکه از چه کسی بپرسید، یا ظاهری از سردرگمی کامل خواهید داشت، یا هر تعداد تعاریف متفاوت. بسیاری بر این باورند که عکاسی با موبایل فقط به یک دستگاه مانند آیفون یا فقط یک برنامه مانند اینستاگرام محدود می شود. برخی آن را با انبوهی از عکسهایی که در کانالهای رسانههای اجتماعی مختلف خود از غذا و حیوانات خانگی با فیلترهای بیش از حد اشباع و حاشیههای بد بو میبینند، برابر میدانند و نمیتوانند آن را چیزی فراتر از آن ببینند. و به هر حال وقتی «موبایل» را در مقابل عکاسی قرار می دهیم دقیقاً به چه معناست؟


"دستگاه عکاسی سیار چیست؟"
. «آیا بیشتر دوربینها موبایل زیبا نیستند؟ اوه، می بینم، یکی که آن هم یک تلفن است؟ خوب. اما آیپاد چطور؟ آنها قابل قبولند؟ متعجب. اما فکر کردم باید گوشی هم باشه؟ نه؟ پس یک دستگاه تلفن همراه چیست؟ معلوم است که این موضوع نامشخص است و با توسعه فناوری بیشتر و بیشتر نامشخص می شود (فقط فکر کنید که دوربین آیفون شما تا 10 سال دیگر چگونه خواهد بود؛ مطمئناً این دوربین از بسیاری از DSLR هایی که امروزه در دسترس هستند شکست خواهد خورد). در واقع، تلاش برای تعریف چیزی (عکاسی موبایل، هنر، نقاشی – هر چیزی، واقعاً) بر اساس چیزی که برای ساخت آن استفاده شده است، شاید بهترین ایده نباشد.
اکنون چندین سال از این انقلاب جدید می گذرد، ما پیشرفت های شگفت انگیزی داشته ایم و شاهد ظهور هنرمندان درخشان جدید هستیم. و با این حال، رسانه همچنان در تلاش برای یافتن جایگاه خود و ایجاد تعریف روشنی از معنا و هدف نهایی خود، دردسرهای فزاینده ای را پشت سر می گذارد. همانطور که روندها (و برنامه ها) می آیند و می روند، ممکن است مدتی طول بکشد تا ما واقعا بدانیم و درک کنیم که این رسانه واقعا به کجا می رود.
عکاسی بزرگترین جهش خود را انجام می دهد
مدتها قبل از ظهور آیفون، عکاسی – بهعنوان یک هنر – مدتها رسانهای برای هنرمندانی بود که واقعاً میتوانستند آن را بپردازند (یا حداقل هنرمندانی که آنقدر به هنر خود وفادار بودند که چیزهای دیگری را در زندگی قربانی میکردند تا پولی برای وسایل خود پسانداز کنند). بین هزینه تجهیزات (دوربینها، لنزها و سایر لوازم جانبی)، ساخت فیلم، ابزار چاپ و مواد قاببندی، این هنر هرگز بهویژه «ارزان» نبوده است. و به همین دلیل، مجموعه اختصاصی تری از کاربران را جذب کرد که می خواستند از هزینه های بالای خود حداکثر استفاده را ببرند.
همچنین این هنری است که به صبر زیادی نیاز دارد - چه انتظار برای بازگشت فیلم از آزمایشگاه، چه یافتن زمان برای وارد کردن دسته ای از عکس ها از یک DSLR به رایانه (و سپس آنها را پردازش کرده و از طریق ابزارهای قدیمی و غیره به اشتراک بگذارید). علاوه بر این، این واقعیت را نیز اضافه کنید که عکاسی نیازمند تمایل به یادگیری پیچیدگیهای بیشتر دوربینها است – هر کدام به یک کتابچه راهنمای چند صفحهای برای توضیح نحوه فوکوس، نوردهی و گرفتن یک عکس نیاز دارند، چه رسد به اینکه چگونه آن را حتی روشن کنید. و سپس کابلها، کارتهای حافظه، لنزها، باتریها و چیزهای دیگری هستند که باید نگران آنها باشید.
امروزه، بیش از نیمی از جمعیت حملکننده تلفن همراه دارای گوشیهای هوشمند هستند، به این معنی که بیشترین درصد از انسانها در تاریخ بشریت اکنون به دوربینهای نسبتاً پیشرفته (و در عین حال فریبندهای ساده) دسترسی دارند - و میتوانند در هر زمانی که بخواهند با سهولت فوقالعاده عکس بگیرند، بدون اینکه آموزش یا تخصص زیادی در این زمینه انجام دهند. بالاخره عکاسی برای توده ها دمکراتیک شد!
اما «عکاس» بودن چیزی فراتر از دسترسی ساده به دوربین، نشان دادن آن و فشار دادن دکمه ماشه است. بحث در مورد اینکه چه کسی یک عکاس خوب میسازد، یا چه چیزی یک عکس خوب را میسازد، هرگز به اندازه اکنون داغ نبوده است. و از آنجا که سهولت و در دسترس بودن این نوع جدید از عکاسی باعث شده است که هر کسی با دستگاهی بتواند در هر زمانی که بخواهد عکس بگیرد، سوالات زیادی در مورد معنای کلی "هنر" در این عصر مدرن ایجاد کرده است.
ما می دانیم که "دوست داشتن" چیزی آن را هنری نمی کند.




یک عکس متوسط از یک گربه جاز شده با حاشیه و چند افکت: آیا این هنر است؟
برای مدت کوتاهی که این ژانر در حال ظهور بود (مخصوصاً با دوربین های کم مگاپیکسلی که در اولین گوشی های هوشمند یافت شد)، کیفیت کلی عکاسی با تلفن همراه آنقدر ضعیف بود که بسیاری از مردم آن را جدی نمی گرفتند - اگرچه برخی محدودیت ها را چالشی خلاقانه برای عکاسی هنری می دانستند. برخی از پذیرندگان اولیه - مانند بازیگر جوئل گری (که بیشتر به خاطر نقش برنده اسکار در نقش استاد مراسم در فیلم کاباره شناخته می شود) که کتابی از تصاویر گرفته شده با تلفن 1.3 مگاپیکسلی نوکیا خود را در سال 2009 منتشر کرد - ثابت کردند که این موضوع مربوط به ابزار نیست، بلکه به چشم مربوط می شود.
تنها در چند سال کوتاه، پیشرفتهای دوربین جدیدترین گوشیهای هوشمند را با برخی از بهترین دوربینهای عکاسی همتراز کرده است. در همین حال، انتشارات چاپی در حال کاهش است و نیاز به تصاویر با وضوح بالاتر کمتر و کمتر مورد تقاضا است. ما به سرعت در حال رسیدن به نقطه ای هستیم که در آن انواع دوربین ها و کیفیت کلی تصویر به زودی دیگر مرتبط نیستند و تنها نتیجه نهایی در نهایت اهمیت دارد.
این جنبه اجتماعی عکاسی با موبایل است که واقعاً تعریف نشده باقی می ماند. اپلیکیشنهایی مانند اینستاگرام - یک پلتفرم اشتراکگذاری اجتماعی با بیش از 100 میلیون کاربر و همچنان در حال رشد است - چشمانداز عکاسی و معنا و تأثیر آن بر فرهنگ را بهطور اساسی تغییر دادهاند. به حدی که «هنر» و «جنبه اجتماعی» عکاسی با موبایل تا حدی محو شده است که بسیاری از مردم تشخیص این دو را غیرممکن میدانند. همانطور که راه هایی مانند یوتیوب ایده ما را از سرگرمی تغییر داده است، جزء اشتراک گذاری عکاسی متصل به طور اساسی دیدگاه ما را در مورد تصاویر تغییر می دهد.
آیا می توان عکاسی با موبایل را به عنوان یک «هنر» جدی گرفت؟
مؤلفه ارتباط و اشتراک گذاری دنیای عکاسی با موبایل فاکتورهای زیادی را معرفی کرده است که قبلاً هرگز اعمال نمی شد، مانند لایک ها، فالوورها و محبوبیت کلی. این به طرز چشمگیری نیت پشت نوع عکسهایی را که مردم میگیرند تغییر داده است، زیرا بسیاری به دنبال رویای محبوب شدن در اینستاگرام هستند. اما بیشتر تعاملات در اینستاگرام فقط به «لایک کردن» (قلب کردن) یک عکس یا گذاشتن یک «عالی!» عمومی خلاصه میشود. نوع نظر - و از آنجایی که تقریباً هر کسی این پتانسیل را دارد که در برنامه محبوب شود و تعداد فالوورهای بیشتری را به دست آورد (و در نتیجه شانس بیشتری برای لایک کردن)، یکی از عوارض جانبی این امر تحریف آنچه از نظر خود عکس ها "هنر" تلقی می شود، بوده است.
اسپارکس می گوید: «دوست داشتن چیزی آن را هنری نمی کند. «مگر اینکه، البته، هنر را بهعنوان چیزی تعریف کنید که لذت زیباییشناختی برای انسان به ارمغان میآورد، در این صورت، کلمه «هنر» را گرفتهاید و آن را چنان گسترده کردهاید که کاملاً بیمعنی است: من پیتزا دوست دارم و لذت زیباییشناختی برای من به ارمغان میآورد، اما هنوز هنر نیست.»
تقریباً هر کسی اکنون می تواند به راحتی عکس بگیرد، یک فیلتر از هر یک از برنامه های عکاسی موجود در عرض چند ثانیه اعمال کند و نتیجه ای داشته باشد که طبق استانداردهای مدرن قابل قبول است. نمایشگاههای عکس - که قبلاً رویدادهایی بودند که فقط برای بهترینها طراحی میشدند - به روی تودهها نیز باز شده است. معیارهای گنجاندن در چنین نمایش های عکسی کمتر به شایستگی هنری تبدیل شده است، و بیشتر به عوامل دیگر مربوط می شود، خواه برنده شدن در مسابقه ای که توسط یک برنامه محبوب برگزار می شود، داشتن تعداد زیادی فالوور یا صرفاً شناخت افراد مناسب. این احساس که «هر کسی میتواند یک ستاره باشد» در عکاسی با موبایل، تب رسانهها را حتی بیشتر کرده است، همانطور که افراد «زندگی واقعی» که در برنامههای تلویزیونی واقعی بازی میکنند به بسیاری از مردم این باور را داده است که بدون توجه به اینکه چه کسی هستند، میتوانند یک سلبریتی فوری باشند.
اما این بدان معنا نیست که ظهور عکاسی با موبایل باعث شده است که فقط عکاسان معمولی در رسانه کار کنند. دور از آن. بسیاری از صداهای هنری اصیل و با استعداد به عنوان محصول جانبی این پدیده ظاهر شده اند و بسیاری از آنها قبل از استفاده از دستگاه تلفن همراه تجربه عکاسی بسیار کمی دارند یا اصلاً تجربه عکاسی ندارند. در واقع، چندین نفر از این عکاسان موبایل جدید توانستهاند به روشهایی بر این رسانه تسلط پیدا کنند که برخی از عکاسان قدیمی و سنتی هنوز آن را درک نکردهاند.
در پایان، همانطور که پو اشاره کرد، با ظهور عکاسی با موبایل، واقعاً هیچ چیز از نظر عکاسی حرفه ای و هنری تغییر نکرده است. عکاسی داخلی گسترش یافته و نوع جدیدی از عکاسی «شخصی» را در بر می گیرد و قطعاً اکنون تصاویر بسیار بیشتری نسبت به قبل تولید می شود. اما همین است. به همان اندازه که چیزها در طول زمان تغییر می کنند و تکامل می یابند، آنها نیز به همان اندازه باقی می مانند.
یک عکس هنوز یک عکس است، چه موبایل باشد چه نباشد