نظم طبیعی یا نظم مصنوعی
نظم طبیعی و نظم مصنوعی
نظمی که در طبیعت وجود دارد را نه می شود گفت که نظمی عادلانه است و نه می شود گفت که نظمی ظالمانه است. صرفاً یک نظم است، نظم طبیعی که بعضی ها به آن می گویند، نظم جنگلی.
جزئيات این نظم هم بر ما چندان آشکار نیست. به همان اندازه آشکار است که ما علمش را داریم. تمام علم بشر برای این بوده است که از این نظم طبیعی سر در بیاورد و آن را در جزئیات بشناسد. تا کنون بشر توانسته خیلی از جزئیات این نظم طبیعی را شناسایی کند و از آنها در زندگی خود بهره ببرد.
اگر این نظم طبیعی که در جهان و طبیعت جریان دارد را نظم تکوینی یا نظم خدایی بنامیم. باید بگوییم که این نظم نه عادلانه است و نه ظالمانه. نظمی است تکوینی (خنثی) و همین است که علم بشر توانسته تا حدود زیادی از آن سر در بیاورد. اما بشر این نظم تکوینی و طبیعی را در زندگی خود ظالمانه و جنگلی می پندارد و خواهان برقراری یک نظم دیگری در دل این نظم است که به آن می گوییم نظم تشریعی یا انسانی. عدالت و برابری و حقوق بشر از همین نظم تشریعی برخاسته و بیرون آمده. بشر با افکار و اندیشه های خودش می خواهد حداقل در زندگی خودش یک نظم دلخواه تشریعی که در آن عدالت و حقوق بشر و دموکراسی وجود داشته باشد را برقرار سازد و نظم طبیعی، جنگلی و تکوینی را برای زندگی خود نمی پسندد. عده زیادی از انسانها که تفکر دینی دارند نیز این نظم تشریعی را که در آن عدالت و حقوق برابر انسانی وجود دارد را نظم خدایی و نظم مورد نظر و مطلوب خداوند می دانند و معتقدند که پیامبران آمده اند تا عدالت و نظم تشریعی را در جهان و مخصوصاً زندگی انسانها برقرار کنند.
فرقی نمی کند چه نظم تشریعی از طرف خداوند باشد و چه از طرف بشر باشد قدر مسلم آن است که برقراری نظم تشریعی عادلانه در دل نظم تکوینی و طبیعی یا جنگلی ممکن نیست یا بسیار سخت ممکن است. سختی کار هم به این دلیل است که انسانها بطور طبیعی مانند سایر حیوانات با نظم تکوینی به دنیا می آیند و زندگی می کنند و دوست دارند زندگی کنند و اگر خواستیم که به نظم تشریعی و عادلانه زندگی کنند باید دو کار مهم را انجام دهیم. یکی آموزش انسانها که نظم تشریعی و عدالت را خوب یاد بگیرند و یکی اینکه به آموخته های خود در همه حال و در جزئی ترین کارهای زندگی شان عمل کنند که بنظر می رسد اینکار بسیار سخت باشد و از هر کسی جز پیامبران و اولیاء الله و عارفان و کسانی که عاشق خداوند هستند بر نمی آید.