معرفی، نقد و بررسی فیلم بیوه سیاه (Black Widow) 

این مطلب حاوی اسپویل داستان فیلم است. 

Image for post
Image for post

من از گذشته خود در حال فرار هستم

جهان سینمایی مارول (MCU) از ابتدای تأسیس خود در سال 2008 و با انتشار فیلم Iron Man، واقعاً باورنکردنی، سودآور و سرگرم کننده بوده است. این جهان مشترک فیلم ابرقهرمانی بسیاری از قهرمانان کتاب‌های کمیک (معروف و ناشناخته) را در فهرست کامیک مارول گنجانده است. هر زمان که هر فیلمی منتشر می‌کند، هیجان سینمایی و موفقیت در گیشه را افزایش می‌دهد. در هر قسمت جهان سینمایی مارول به اندازه خود رشد کرده است (گسترش جهان قهرمانان، خدایان و هیولا) و همچنین فرار از خیال ابرقهرمانان بزرگ را برای علاقه مندان به سینما در سراسر جهان فراهم می کند. اکنون پس از وقفه ای تقریباً دو ساله از اکران فیلم Spider-Man: Far from Home (2019) ، Marvel Studios و کارگردان Cate Shortland، فیلم انفرادی ناتاشا رومانوف (یکی از شش شخصیت اصلی انتقام جویان در MCU) را با اکران از بیوه سیاه ارائه دادند. . آیا این فیلم ابرقهرمانی انفرادی متمرکز که مدتها انتظار آن را می کشید ، "روز خود را در آفتاب سینمایی" می گذراند یا این یک تلاش پرفروش و پردرآمد است؟

رومانوف / بیوه سیاه (اسکارلت جوهانسون)
رومانوف / بیوه سیاه (اسکارلت جوهانسون)
رومانوف / بیوه سیاه (اسکارلت جوهانسون)

داستان فیلم

پس از حوادثی که در Captain America: War Civil اتفاق افتاد، انتقام جویان تقسیم شده و تیم از هم پاشیده است. ناتاشا رومانوف / بیوه سیاه (اسکارلت جوهانسون) یک فراری تحت تعقیب دولت است. وزیر امور خارجه راس (ویلیام هرت) در تلاش است تا انتقام جویان را به دادگاه بکشاند در حالی که برای بقیه گروه ابرقهرمان‌ها شکار نمی‌کند، نمی تواند او را ردیابی کند. ناتاشا که از چشم دور مانده است، هنگامی که یک بسته مرموز حاوی پادزهر ویژه دریافت می‌کند دوباره به خطر میفتد و ناگهان با خواهر کوچکش یلنا (فلورانس پوگ) یکی از بازیگران بیوه سیاه که به تازگی از کنترل ذهن به سرم مخصوص گاز قرمز خلاص شده است، پیوست. این زوج که سالها از هم جدا شده بودند در معامله با گذشته خود به عنوان ابزاری برای رهبر بدنام اتاق قرمز دیکو (ری وینستون)، که دو دختر را به عنوان پوششی برای عوامل روسی ملینا (راشل ویس) و الکسی (دیوید هاربر) دور هم جمع کرد ، مشکل دارند. به دنبال انتقام ، ناتاشا و یلنا درایکوف را شکار می‌کنند ، در حالی که با مجری مرگبار او تسک مستر در تماس هستند، همچنان  که آنها به دنبال دیدار مجدد با والدین خود هستند. با این حال ، هر چقدر پیش می رود ناتاشا گذشته‌ش آشکار می شود و باید با آن مقابله کند یا توسط آن نابود شود.

ناتاشا رومانوف / بیوه سیاه (اسکارلت جوهانسون)
ناتاشا رومانوف / بیوه سیاه (اسکارلت جوهانسون)
ناتاشا رومانوف / بیوه سیاه (اسکارلت جوهانسون) 

نقاط قوت و ضعف فیلم

موفقیت MCU با شخصیت‌های قبلی (به عنوان مثال مرد آهنی، ثور، کاپیتان آمریکا، هالک) و همچنین وارد کردن شخصیت‌های جدید (به عنوان مثال پلنگ سیاه، دکتر استرنج و نگهبانان) گسترش یافته است.  نمایش سبک‌ها و روایت‌های مختلفی که با این داستان‌های فوق العاده خوب و بد همراه هستند. بله، من موافقم که این فیلم ها "فرمول برنده" پیدا کرده‌اند و به همین ترتیب (در نتیجه) در تمام ورودی‌های مختلف خود در "حماسه‌های فاز" تکرار شده‌اند اما این چیزی است که قطعاً جواب داده است و در این میان چند شگفتی نیز وجود داشته است که این فیلم ها را همزمان "جالب" و "سرگرم کننده" نگه می‌دارد. بعلاوه باید اعتراف کنم که من Avengers: Endgame 2019 را دوست داشتم که تمام داستان Infinity را به یک نتیجه‌گیری غافلگیرانه منتقل کرد. آماده سازی صحنه برای حماسه مرحله بعدی MCU به روشی بسیار جذاب. در مجموع من فکر می‌کنم MCU (به عنوان یک کل) قطعاً اثر خود را در صنعت فیلم گذاشته است. سوال همچنان باقی است این جهان مشترک سینمایی ابرقهرمانان مارول تا چه زمانی می تواند مرتبط باشد تا اینکه برای افکار عمومی تکراری شود و جالب نباشد؟ حدس می زنم فقط زمان این را در سالهای آینده نشان دهد.

این باعث می‌شود که دوباره در مورد Black Widow، فیلم ابرقهرمانی اکشن Marvel’s 2021 صحبت کنم. باید بگویم که این فیلم کاملاً ذهن همه را به خود جلب کرده است خصوصاً اینکه از زمان اولین حضور این شخصیت در فیلم Iron Man 2 2010، صحبت‌های زیادی در مورد انجام یک فیلم انفرادی ناتاشا رومانوف / بیوه سیاه صورت گرفته است. مطمئناً شخصیتی که در چندین فیلم انفرادی MCU (به عنوان مثال مرد آهنی 2، کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان و کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی) و همچنین فیلم‌های تیمی ابرقهرمانی (مارول انتقام جویان، انتقام جویان: سن) برجسته بوده است. از اولترون، انتقام جویان: جنگ بی نهایت و انتقام جویان: پایان بازی). همانطور که گفته شد شخصیت بیوه سیاه هرگز فرصتی پیدا نکرد تا در فیلم انفرادی متمرکز خودش بدرخشد. بنابراین با همه صحبت‌ها، شایعات و خبرهای ریز و درشت از دیدن این شخصیت که شخصیت خودش فیلم خودش را گرفت خوشحال شدم و اعلام شد که مارول قصد دارد یک فیلم بیوه سیاه را اجرا کند. از آنجا  مارول به طور مرتب پروژه را با هیاهوی فراوان پیرامون این ویژگی و سر و صدای زیادی برای دادرسی تبلیغ می کرد. بعلاوه پیش پرده فیلم بسیار عالی به نظر می رسید و موارد بسیار خوبی از آنچه ما (بینندگان) قصد داشتیم با این فیلم تجربه کنیم را به نمایش می گذارد. بنابراین مطمئناً من (مانند بسیاری از طرفداران خارج از خانه) قطعاً مشتاقانه منتظر دیدن Black Widow بودم که قرار بود در ماه مه سال 2020 اکران شود. با این حال اثرات مداوم همه گیر COVID-19 باعث شد فیلم چندین بار به تأخیر افتادو سرانجام Black Widow اکران خود را برای ژوئیه 2021 برگزار کرد. بنابراین من می دانم که احتمالاً بسیاری قصد دیدن این فیلم را دارند.

بیوه سیاه به کارگردانی کیت شورتلند ساخته شده است که کارهای قبلی کارگردانی آن شامل چندین فیلم سینمایی مانند سامرسو، لور و سندرم برلین و همچنین سریال‌های تلویزیونی پلیس بد، پلیس خوب و زندگی مخفی ما است. شورتلند با توجه به سوابق فعالیتهای قبلی خود بیوه سیاه را بلند پروازانه ترین پروژه خود می داند. نزدیک شدن به ویژگی با کمی استعداد متفاوت در فیلم های MCU و آوردن ذهنیت خودش به دادگاه. برای این منظور من فکر می کنم که شورتلند کار خوبی انجام داد و موفق شد که این فیلم جدید در MCU را به یک برداشت جالب تبدیل کند. البته بدنه اصلی بیوه سیاه بر کشف گذشته ناتاشا متمرکز است، که فکر می کنم شورتلند کار خوبی را در پیشبرد این تلاش انجام می دهد. شکل دادن به ویژگی با مجموعه ای تازه از نگاه های جدید به جهان مشترک سینمایی ابرقهرمانان. شاید جالب ترین جنبه این فیلم که شورتلند به ارمغان می آورد ، علاقه و تفاوت های ظریف جنبه جاسوسی جیمز باند است.

 من فکر می کنم که فیلم به خوبی کار شده است. یک احساس رئالیسم تند و تاریک وجود دارد (برجسته ترین مورد در سکانس آغازین) و اینجاست که شورتلند بهترین درخشش را دارد. آماده سازی صحنه ای برای چیزی جالب و سرگرم کننده. این بدان معنا نیست که بقیه فیلم عالی نیست، همانطور که شورتلند در بیشتر قسمت‌های تصویر دنبال می کند ، با چند دست انداز در طول راه (بیشتر در مورد زیر) ، اما من فکر می کنم کار قابل تحسینی است.

Image for post
Image for post

البته نکته مهم فروش فیلم تمرکز بر شخصیت ناتاشا رومانوف و کشف گذشته او در حالیست که اکنون در حال حاضر با آن روبرو است. این نیز شامل ایده های خانواده است. چیزی که مارول در ارائه آن در ویژگی هایش مشهور است و شورتلند با به نمایش گذاشتن اولین خانواده ناتاشا (قبل از انتقام جویان) این مسئله را به خوبی مدیریت می کند و پویایی های مختلف نحوه تعامل همه آنها با رومانوف را نشان می‌دهد.

 از نقطه نظر داستان سرایی، روی بیوه سیاه کار شده است. این بهترین موضوعات داستانی انقلابی برای دنبال کردن نیست، اما قطعاً همانطور که بهترین لحظات تماشای تعامل بازیگران با یکدیگر است کار می کند. بنابراین من فکر می کنم که داستان کاملاً خوب است و گرچه می توانست جلا و اصلاح بیشتری در آن داشته باشد ، اما برای اکثر قسمت‌ها کاملاً خوب است. طبیعتاً با Black Widow که یک فیلم MCU است، شورتلند امضای اکشن شوخ طبعی را اضافه می کند و همه در این بسته ارائه می شود. نمایش شخصیت / سناریوهای مختلف که کاملاً در این دسته ها متناسب است. در کل از این سه ضرب در کل فیلم استفاده می‌شود و اگرچه بهترین نیست اما به وضوح نشان دهنده فرمول MCU و شورتلند است که این را در ذهن نگه می دارد. بعلاوه تماسها و مراجعات زیادی به دنیای تاسیس شده MCU در سراسر Black Widow وجود دارد که به هواداران غیر MCU کمک می‌کند تا بفهمند این فیلم در جدول زمانی جهان کجا اتفاق می افتد. به طور کلی من فکر می کنم که شورتلند با Black Widow کار مناسبی انجام داد. مدیریت عملکرد ، شوخ طبعی و قلب مارول به طور موثر و همچنین ایجاد مارک کارگردانی خود در پروژه. همانطور که در بالا گفتم ، این بهترین فیلم MCU نیست ، اما هنوز هم به همان اندازه ثابت و تحسین برانگیز است.

ارائه کلی Black Widow کاملاً محکم است و قطعاً آن احساس پرفروش "با کیفیت" را دارد که مارول استودیو از آن آگاه است. مانند تلاش های قبلی MCU ، موارد زیادی در جریان است و جذابیت بصری فیلم (چه فیزیکی و چه کامپیوتری) با "فیلم سینمایی امروز" با بلاک باستر "هماهنگ" است و بیوه سیاه کاملاً در این گروه قرار می گیرد. از ابتدا تا انتها ، این فیلم دارای فاکتور ویژه "T" است که باعث می شود فیلم (از نظر بصری) با مکانها / مکانهای مختلف اروپایی و همچنین ساختمانهای داخلی و راهروهای داستانی دقیق و همچنین لباس لباس به خوبی کار کند. بنابراین ، از این منظر من فکر می کنم تیم "پشت صحنه" Black Widow ، از جمله چارلز وود (طراحی تولید) ، جان بوش و جس رویال (تزئینات صحنه) ، لیزا لووااس و جانی تمیم (طراحی لباس) و لی فولسوم بوید و متیو اشمیت (تدوین) کارهای بزرگی در زنده کردن دنیای فیلم انجام می دهند. گابریل بریستین ، فیلمبردار این فیلم که در این فیلم جلوه های زاویه دید دوربین ، حرکت و لنز را ایجاد می کند ، به فیلمبرداری این فیلم کمک می کند. این (البته) به "نگاه و احساس" چشمگیر دادرسی ، به ویژه در بخش اقدام ، می افزاید. تجسمات فیلم نیز خوب است. هیچ چیز "از این دنیا" مکاشفه ندارد ، اما مواردی که برای یک فیلم مارول مناسب به نظر می رسند و استانداردهای صنعت فیلم پرفروش را برآورده می کنند. من می گویم ، با این حال ، یک یا دو دنباله جنگ وجود دارد که مشخصاً توسط رایانه تولید شده اند (کامپیوترها هنوز نمی توانند حرکت بدن را کاملاً تکرار کنند) ، اما اینها فقط یک اختلاف جزئی بودند. سرانجام ، امتیاز فیلم که توسط لورن بالف ساخته شد ، خوب است. ایجاد ملودی های بسیار جوی که هم در لحن و هم در عملکرد مناسب برای توالی های مختلف این ویژگی احساس می شوند. از آنجا که بسیاری از شعارهای گروه کر سنگین که تقریباً روسی احساس می کنند ، با توجه به موضوع فیلم ، احساس مناسب بودن می کنند.

متأسفانه چند مشکل من با بیوه سیاه وجود دارد که باعث می شود پروژه کمی خسته کننده باشد به خصوص با توجه به استانداردهای بالایی که توسط برخی از فیلم های قبلی MCU تعیین شده است. این بدان معنا نیست که تماشای آن غیر لذت بخش و / یا خسته کننده است ، اما فیلم (و داستان آن) واقعاً چیز جدیدی را در جدول آنچه در این جهان سینمایی آمده و رفته است ، به ارمغان نمی آورد. این فیلم با شخصیت های جدیدی مانند نگهبانان کهکشان ما را به اوج نمی رساند ، مانند "کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان" اکشن "در چهره شما" را ندارد. همانطور که گفته شد ، Black Widow روایت "سطح خیابان" مارول است ، اما پیشرفت در مورد هر چیز جدید یا متفاوت از آنچه از MCU انتظار می رود ، انجام نمی شود. بازی اول عالی است و قطعاً موثر است ، اما پایان کار مسیری آسان را طی می کند و به یک فیلم کلیشه ای مارول تبدیل می شود. پیروی از فرمولی از اقدام بزرگ ، فرارهای جسورانه و لحظات آب و هوایی. این خیلی من را اذیت نکرد همانطور که به نوعی انتظار داشتم اینگونه باشد ، اما من فقط احساس کردم اگر استودیو در داستان / نمایش خود "فرمول را تغییر دهد" فیلم می تواند خیلی بهتر شود. همچنین ، باید بگویم که سرعت فیلم در برخی نقاط کمی خاموش است. این قسمت بیشتر در قسمت میانی فیلم (بازی دوم) است و احساس می کنم این قسمت از روایت کمی کند است. مطمئناً ، شوخ طبعی و دل به سبک مارول (و همچنین نکات داستانی داستانی) فراوانی وجود دارد ، اما من احساس کردم که بخشی بهتر می تواند مورد استفاده قرار گیرد.

Image for post
Image for post

بعد ، می گویم نکته دیگری که من در مورد فیلم انتقاد می کنم در پیام تفسیر سیاسی آن است. بگذارید دوباره بیان کنم. نکته انتقادی که من از نحوه ارائه پیام تفسیر سیاسی در بیوه سیاه دارم. چرا؟ خوب مارول مطمئناً در حوادث اخیر / تغییر در نمایندگی فرهنگی و نمایندگی جنسیت قهرمان بوده است و این کار را می کنم که آنها را تحسین می کنم ، خصوصاً که این فیلم ها توسط توده مردم دیده می شود. از نظر من ، پلنگ سیاه آن جنبه را به زیبایی با شخصیت های شوری (هوش) ، اوکوئه (قدرت) ، ناکیا (دلسوز) به نمایش گذاشت و با احترام رفتار شد و نمایندگی نشان می دهد که. با این حال ، فیلم های دیگر مارول نمایشی کمی "روی دماغ" و / یا کاملاً سنگین در نحوه ارائه آن داشته اند (به عنوان مثال ، اتهام گروه تمام زنان در پایان Avengers: Endgame یا صحنه آشکار شدن کارول دانور در Captain شگفت انگیز ، و غیره). متأسفانه ، Black Widow با همه جنبه های جنسیتی و تفسیرهای سیاسی سنگین که تقریباً باعث ایجاد یک دور چشم در یک صحنه می شود ، در این گروه قرار می گیرد. من همه طرفدار برابری و نمایندگی هستم ، اما یک روش درست برای انجام آن وجود دارد و یک روش نادرست آن را انجام می دهد و بیوه سیاه به دومی می افتد. این فیلم فیلم را از خط خارج نمی کند ، اما هنگام ذکر آن کمی مجبور و "روی بینی" احساس می شود. من فکر می کنم که مارول فقط به یک روش بهتر برای درج نمایندگی برابری در قسمت های بعدی خود که به نظر جفت نمی رسد ، نیاز دارد.

مشکل جزئی دیگری که با این فیلم داشتم ، واقعیت ساده ای است که داستان این ویژگی در تعیین جدول زمانی در MCU اتفاق می افتد. منظورم چیه؟ خوب ، به فکر بیوه سیاه به عنوان نوعی ورود پیش درآمد باشید و منظور من را خواهید گرفت. با روایت فیلم در بین جنگ های داخلی و جنگ بینهایت ، فیلم تلاش می کند تا ناتاشا را تهدید کند و خطرات زیادی را برای او ایجاد می کند تا در برابر او قرار بگیرد ، اما همه اینها کمی بحث برانگیز است. اگر Avengers: Endgame را دیده اید ، پس از سرنوشت ناتاشا رومانوف می دانید. بنابراین ، همه مبارزات خطرناک و خطرناکی که او در Black Widow با آن روبرو می شود کمی "مه" به نظر می رسد زیرا شما می دانید که او در Infinity War و Endgame ظاهر خواهد شد. من می دانم که به نظر می رسد کمی شکایت اضافی است ، اما سلام ... این فقط نظر من است

البته ، آنچه قطعاً به غلبه بر این انتقادها کمک می کند ، بازیگران فیلم هستند که قطعاً بازی "A" خود را به ارمغان می آورند و احساس می کنند به عنوان مورد استقبال بسیاری از شخصیت های قهرمان (اصلی و کوچک) در MCU مورد استقبال قرار گرفته اند. به طور طبیعی ، مسئول اتهام این فیلم اسکارلت جوهانسون بازیگر نقش اصلی شخصیت اصلی ناتاشا رومانوف است. همانطور که قبلاً گفته شد ، یوهانسون ، معروف به خاطر بازی در فیلم های جزیره ، لوسی و داستان ازدواج ، از زمان Iron Man 2 یکی از بازیکنان MCU بوده است و به عنوان ناتاشا در این جهان سینمایی نقشی کاملاً محکم و ظریف داشته است. رومانوف در فیلم های مختلف مختلف موجود در آن. بنابراین ، (تقریباً همان چیزی که در بالا گفتم) از "نفس تازه" استقبال می شود که ناتاشا فیلم خود را می گیرد و یوهانسون ، که مدتی است مایل به یک فیلم است ، این فرصت را برای "T" دوباره تجربه می کند. در طول Black Widow ، به راحتی می توان دریافت که Johansson در پیگیری سفر ناتاشا از ابتدا تا انتها بسیار سرگرم کننده است. یوهانسون مطمئناً در فیلم های قبلی شخصیت را ساخته است ، اما در فیلم Black Widow این موقعیت را پیدا می کند که شخصیت را بیشتر از اینکه در نقش یک نقش مکمل باشد ، بیشتر از یک "مرکز صحنه" بازی کند. به همین ترتیب ، یوهانسون در نقش کاملاً محکم عمل می کند و نقش اصلی را به شکلی عالی اداره می کند. در چند لحظه شخصیت کمی گم می شود / کنار می رود ، اما این مشکلی است که به جای عملکرد یوهانسون از جهت شورتلند ناشی می شود. در مجموع ، من واقعاً این واقعیت را دوست داشتم که یوهانسون سرانجام با بازی در نقش ناتاشا رومانوف در یک فیلم انفرادی پیش درآمد و ارسال خوب شخصیت ، لحظه خودش را در کانون توجه سینما بدست آورد.

در پشت جوهانسون، فلورانس پوگ بازیگر نقش شخصیت جدید یلنا بلوا ، خواهر ناتاشا و قاتل همسر بیوه سیاه را بازی می کند. پوگ که به خاطر بازی در فیلم های Fighting with My Family (خانواده با من درگیری) ، The Little Drummer Girl (دختر درامر کوچک) و Little Women (زنهای کوچک) مشهور است ، قطعاً مورد استقبال این جهان سینمایی ابرقهرمانان است و به طور کلی شاید بهترین قسمت فیلم باشد. چطور؟ خوب ، او شخصیت ها را کاملاً ناخن می زند. ارائه یلنا به یک قاتل بسیار سخت و کشنده مانند رومانوف. با این حال ، شخصیت همچنین چند بار کمی آسیب پذیر است ، من فکر می کنم که Pugh آن را به خوبی به تصویر می کشد. علاوه بر این ، Pugh از زمان کمدی بسیار خوبی برخوردار است و بهترین زنجیرهای یک خطی فیلم را ارائه می دهد (یعنی چنین پوزیشنری) و صحنه های اکشن را به شکلی عالی اداره می کند که باعث می شود او از نظر ظاهری بسیار بیشتر (به طرز به یاد ماندنی) جوهانسون ، که کاملا متفاوت و کمی غیرمنتظره است. من شخصاً Pugh’s Yelena را خیلی دوست داشتم و احتمالاً شخصیت مورد علاقه من در کل Black Widow است. من نمی توانم صبر کنم تا ببینم چه چیزی در انتظار شخصیت در آینده MCU است.

Image for post
Image for post

در نقش های مکمل بزرگتر ، استعدادهای بازیگری هر دو بازیگر دیوید هاربر و بازیگر راشل ویس احساس نقش های مربوط به چهره های والدینی جانشین ناتاشا / یلنا از الکسی شوستاکوف و ملیندا وستوکوف را دارند و استعدادهای "پیشکسوت" محسوب می شوند که معمولاً در بسیاری از موارد ظاهر می شوند فیلم های MCU. هاربر ، معروف به خاطر بازی در فیلم های Stranger Things ، Hellboy و The Newsroom ، در فیلم به عنوان "تسکین کمیک" بیشتر تفویض شده است و قطعاً هاربر در آن مهارت دارد ، و احتمالاً به همین دلیل است که از آن جنبه بسیار استفاده می شود. به عنوان الکسی ، هاربر هر زمان که روی صفحه است سرگرم کننده و سرگرم کننده است ، مخصوصاً وقتی با رفتار گرانش / رواقی بیشتری از Melinda Weisz مقایسه می شود. بعلاوه ، این یک نوع خنده دار است زیرا او تا حدودی نسخه "روسیه" کاپیتان آمریکا به عنوان نگهبان سرخ است و من عاشق این هستم که چگونه او سعی می کند شخصیت را به تصویب برساند. به همین ترتیب ، وایز ، معروف به خاطر بازی در فیلم های مورد علاقه ، ثابت گاردنر و چشمه ، در نقش ملیندا نقش آفرینی می کند و نقش او را به شکلی عالی و سرگرم کننده میخکوب می کند. یک نکته منفی که باید در مورد Melinda ویس بگویم این است که او کمی در فیلم استفاده نکرده است. از بین چهار بازیکن اصلی (او ، یوهانسون ، پیگ و هاربر) ، او کمترین زمان نمایش را به دست می آورد ، که عجیب است زیرا ویس دارای قوی ترین و پویاترین طیف بازیگری گروه است و قطعاً می توانست ماده بیشتری اضافه کند به طور کلی به شخصیت با این حال ، گفته شد ، من واقعاً دوست داشتم که ویز به عنوان ملیندا بسیار عالی باشد و یک پیشکسوت بزرگ دیگر "با تجربه" بازیگری در MCU ظاهر شود. همچنین (به طور جمعی) هاربر و ویس هر دو رابطه خوبی با یکدیگر دارند و همبازی های آنها نیز نشان می دهد.

شاید ضعیف ترین شخصیت های فیلم باید شرورهای آنتاگونیست باشند که ناتاشا در برابر آنها روبرو می شود. ژنرال درایکوف، طراح اتاق قرمز و مجری مرگبار او با نام رمزی Taskmaster. مارول مطمئناً بسیاری از شرورهای به یادماندنی را به ما هدیه داده است (به عنوان مثال لوکی، سرباز زمستانی، کیلمونگر، کرکس، اولترون، تانوس و غیره). اما آنها عمدتا در توسعه / ارائه شخصیت‌های شرور تلاش کرده اند. غالباً ضعیف توسعه یافته اند و به جای آن که آنتاگونیست‌ها را بسازند سازه های درست "بدی" دارند. متأسفانه Black Widow بیش از آنکه با شرور خود طبقه بندی شود در گروه دوم قرار می گیرد. بازیگر Ray Winstone مطمئناً متناسب با کسی است که می تواند درایکوف را بازی کند زیرا او دارای صدایی کاملاً جذاب و غرق در صدا است که به نظر می رسد کاملاً طنین انداز است. با این حال ، درایکوف یک شخص بد نسبتاً کثیف و سرراست است که واقعاً به جایی منحصر به فرد و جالب نمی رسد. شخصیت متناسب با روایت داستان Black Widow است ، اما دیکو بسیار سرراست و یک بعدی است و فاقد شخصیت شرور پویا و / یا به یاد ماندنی است. همان می تواند تا حدی باشد. گفت برای شخصیت Taskmaster. من قصد ندارم کسی را که در پشت نقاب قاتل استعداد بازیگری دارد ، خراب کنم زیرا این امر باعث می شود پیچ ​​و تاب "بزرگ آشکار" در عمل سوم خراب شود ، بنابراین من نمی گویم که چه کسی شخصیت را بازی می کند. در فیلم ، شخصیت Taskmaster کاملاً یادآور "سرباز زمستان" به عنوان یک قاتل بی رحم و مرگبار است و من هر زمان که شخصیت روی صفحه ظاهر می شد ، کاملاً شور و نشاط می کردم. در اکثر موارد ، من آن را دوست داشتم. با این حال ، آنچه شخصیت می شود در عمل سوم کمی "مه" است و احساس می کند کمی دست خالی است. از دست دادن این لبه خاص و باقی ماندن طعم نامطبوع بیشتر در دهان بیننده تا پایان فیلم. مطمئناً ، برخی از طرفداران طنز مارول در خارج از کشور احتمالاً ناامیدکننده خواهند بود (یعنی از بین بردن شخصیت از مواد اصلی آن) ، من خیلی در این گروه نیستم. همانطور که گفته شد ، من به نوعی آرزو می کردم کاش آنها در سومین اقدام Taskmaster را بهتر انجام می دادند ، زیرا پتانسیل زیادی برای ایجاد شخصیت کاملاً به یادماندنی وجود دارد نه افشاگری ملایم / عمومی در مورد هویت / ارسال.

بقیه بازیگران ، از جمله بازیگر ویلیام هرت (تاریخچه ای از خشونت و گمشده در فضا) در نقش تادئوس راس وزیر امور خارجه ایالات متحده و بازیگر OT Fagbenle (داستان دستیار و Maxxx) در نقش میسون ، بازیکنان فرعی فیلم را تشکیل می دهند . در حالی که بیشتر فیلم بسیار متکی به بازیگران اصلی است ، این دو شخصیت واقعاً شخصیت های "جزئی" داستان هستند. ارائه توالی کم درگیر آنها در Black Widow. همانطور که گفته شد ، هرت و فاگنله در نقش های خود خوب هستند و واقعاً نمی توانند از توانایی بازیگری خود شکایت کنند.

سرانجام ، این یک فیلم مارول با چیزهای اضافی در پایان فیلم نخواهد بود زیرا Black Widow پس از پایان اعتبارات یک صحنه تخم مرغ عید پاک پس از اعتبار را ارائه می دهد. آنچه ارائه شده است را خراب نخواهم کرد ، اما چیزی کاملاً جالب است و مشتاقانه منتظر دیدن اینکه مارول استودیو با این داستان داستانی به کجا می رود.

Image for post
Image for post

در آخر

ناتاشا رومانف با فرار از دست کسانی که می خواهند او را اسیر کنند به چهره گذشته خود بازگشت و با خانواده اولش متحد شد و قصد داشت برنامه معروف بیوه "اتاق قرمز" دیکو را در فیلم Black Widow از بین ببرد. کارگردان کیت شورتلند آخرین فیلم اولین شخصیت زن انتقام جویانه را می‌گیرد و شخصیت رومانوف را به فیلم انفرادی خود می‌دهد. افزودن عمق بیشتر به شخصیت با پر کردن برخی از کارهای پس زمینه او در حالی که ماجراجویی جدیدی را برای "بیوه سیاه" معروف برای بازی فراهم می کند. در حالی که فیلم با ردیابی، تبه کار بودن، تفسیری سنگین و داشتن قطعاتی مبهم در چند منطقه دست و پنجه نرم می‌کند فیلم خصوصاً به لطف جنبه ماجراجویی هنوز هم بسیار سرگرم کننده است. شخصاً این فیلم را دوست داشتم. بله ، چند مشکل در این فیلم وجود داشت ، و من روایت و ارائه آن را به شدت از بین نبردم اما هنوز هم سرگرم کننده بود و با این وجود یک ورود خوب در امتیاز MCU بود. علاوه بر این من فکر می‌کنم Black Widow از Captain Marvel بهتر است. همانطور که گفته شد پایان فیلم چندین ایده احتمالی را برای ادامه / اسپین آف با برخی از شخصیت های فیلم باز می کند. بنابراین کنجکاو هستم ببینم که مارول استودیو با این ایده‌ها چه در صفحه بزرگ و چه در صفحه کوچک که به نظر می رسد در بستر پخش دیزنی پلاس رونق دارد ، چه می کند. در پایان ، Black Widow گرچه دقیقاً همان فیلم سینمایی "ذهن آزار دهنده" MCU نبود که برخی به نوعی انتظار آن را داشتند ، اما با ارائه شخصیت ناتاشا رومانوف (و اسکارلت جوهانسون) یک فیلم انفرادی مناسب و همچنین اعزامی که شایسته اوست.