جنون آنی 1

پس از خواندن پرونده سریع پرونده را بستم و به طرف پنجره رفتم و فوری بازش کردم.

به هوای تازه احتیاج داشتم...هوایی که امیدوار بودم بتواند حال درونم را هم عوض کند اما...

نتوانست... نه آن هوای تازه! نه هیچ چیز دیگری نمیتوانست حال مرا عوض کند.

جا خورده بودم...توقع نداشتم... من از دکتر مریم فروزان توقع نداشتم که در این حد جا بخورد...

و از یک انسان هم توقع  نداشتم به این اندازه دیووانه باشد!!!!!

فرار کردن بی فایده بود...هزاران سوال مثل موریانه به جانم افتاده بود و ذره ذره روحم را می جوید...

بار دیگر به سراغ پرونده رفتم و از ابتدا شروع به خواندن کردم:

نام و نام خانوادگی : محسن سهرابی

سن: 30 

وضعیت تعهل: مجرد

تحصیلات: ارشد معماری از دانشگاه شریف 

شغل: شاغل در یک شرکت خصوصی

وضعیت خانواده:فرزند دوم یک خانواده 5 نفره

سابقه خودکشی : 2 خودکشی ناموفق در سن 25 و 27 سالگی داشته است.

علت مراجعه: خودکشی

_شرح حال جسمی بیمار: 7ضربه چاقو به 7 شاهرگ اصلی

_2 ضربه چاقو با فاصله های 5 و 8 سانتی متری از قلب بیمار

_مصرف 100 قرص مختلف

و در نهایت چیزی که از همه ی اینها وحشتناک تر و غیرقابل باورتر بود...

با تقه ای که به در خورد نگاه از پرونده گرفتم نفس عمیقی گرفتم تا کمی به خودم آیم...

_بفرمایید

+خانم فروزان همراه آقای سهرابی اومدن 

_راهنماییشون کنید داخل

پرونده را بستم و از جا برخواستم... منشی به همراه مردی جوان که به سی و اندی میخورد آمدند...

با دستم اشاره کردم برود و در را هم ببندد

+سلام 

_سلام. خوش اومدید بفرمایید بشینید

+ممنونم

_خب من افتخار آشنایی با چه کسی رو دارم؟

......................................................ادامه دارد................................................