دانلود رایگان کتاب آمار و احتمال محسن طورانی
دانلود کتاب آمار و احتمال محسن طورانی
کاربران ارجمند و دانش پژوهان گرامی ، در این بخش نسخه کامل کتاب آمار و احتمال محسن طورانی ویژه دانشجویان کارشناسی و داوطلبین ارشد در قالب فایل pdf با کیفیت عالی مشتمل بر 811 صفحه تهیه و تدوین شده است.
قابل استفاده دانشجویان کارشناسی و داوطلبین کارشناسی ارشد رشته های اقتصاد , مدیریت , حسابداری , برنامه ریزی شهری و منطقه ای , برنامه ریزی محیط زیست , سنجش از راه دور ( GIS )
هدیه محصول:
نمونه سوالات تالیفی کتاب آمار و احتمالات دکتر طورانی شامل 75 سوال با پاسخنامه تشریحی
دانلود فایل
نظریه پردازان پردازش اطلاعات ، با موافق هستند که آمار موجوداتی فعال و پرسشگر هستند. اما آنها به جای ارائه یک نظریه واحد و یکپارچه از شناختی ، بر بسیاری از جنبه های تفکر ، از توجه ، حافظه و مهارت های طبقه بندی تا حل مسئله پیچیده تمرکز دارند.
از فصل 1 به یاد بیاورید که رویکرد پردازش اطلاعات اغلب برای توصیف سیستم شناختی انسان به فلوچارت هایی مانند کامپیوتر متکی است. نظریه پردازان پردازش اطلاعات برای توصیف چگونگی تفکر آمار از مفاهیم کلی ، مانند جذب و سازگاری ، راضی نیستند. در عوض ، آنها می خواهند بدانند كه افراد در سنین مختلف هنگام مواجهه با مشكل یا مشكلی دقیقاً چه می كنند (بیرنی و دیگران ، 2005 ؛ هالفورد ، 2002). مدل رایانه ای تفکر انسان به دلیل صریح و دقیق بودن جذاب است.
اکثر محققان پردازش اطلاعات تصور می کنند که ما اطلاعات را در سه قسمت از سیستم ذهنی برای پردازش نگهداری می کنیم: حافظه فعال یا کوتاه مدت ؛ و حافظه بلند مدت (به شکل5.4 نگاه کنید). وقتی اطلاعات از طریق هر یک از ما جریان می یابد ، می توانیم از استراتژی های ذهنی برای کارکردن و تبدیل آنها استفاده کنیم و احتمال حفظ اطلاعات ، استفاده موثر از آنها و تفکر انعطاف پذیر را افزایش دهیم و اطلاعات را با شرایط تغییر دهیم. برای درک بهتر این موضوع ، بیایید به هر یک از جنبه های سیستم ذهنی توجه کنیم.
ابتدا اطلاعات وارد ثبات حسی می شوند ، جایی که مناظر و صداها مستقیماً احتمال داده می شوند و به طور خلاصه ذخیره می شوند. به اطراف خود نگاه کنید و سپس چشمان خود را ببندید. تصویری از آنچه مشاهده کردید برای چند ثانیه ادامه پیدا می کند ، اما سپس خراب می شود یا از بین می رود ، مگر اینکه از راهکارهای ذهنی برای حفظ آن استفاده کنید. به عنوان مثال ، با مراجعه دقیق به برخی از اطلاعات نسبت به سایر اطلاعات ، احتمال انتقال آنها به مرحله بعدی سیستم پردازش اطلاعات را افزایش می دهید.
دانلود کتاب آمار و احتمال محسن طورانی
قسمت دوم ذهن ، حافظه فعال یا کوتاه مدت است که در آن هنگام که روی مقدار محدودی از اطلاعات کار می کنیم ، استراتژی های ذهنی را فعالانه به کار می گیریم. به عنوان مثال ، اگر این کتاب را به طور موثر مطالعه می کنید ، یادداشت برداری می کنید ، اطلاعات را برای خود تکرار می کنید یا اطلاعاتی را با هم گروه می کنید. چرا این استراتژی ها را اعمال می کنید؟ ثبات حسی ، اگرچه محدود است ، اما می تواند پانورامای وسیعی از اطلاعات را به خود اختصاص دهد. ظرفیت حافظه کاری محدودتر است. با اتصال معنی دار اطلاعات به یک نمایش واحد ، تعداد قطعاتی را که باید به آنها مراجعه کنیم کاهش می دهیم ، در نتیجه فضای بیشتری برای حافظه فعال ایجاد می کنیم. همچنین ، هرچه اطلاعات را به طور کامل تری یاد بگیریم ، به طور خودکار از آنها استفاده می کنیم. پردازش خودکار با اجازه دادن به ما برای تمرکز همزمان روی سایر اطلاعات ، حافظه فعال را گسترش می دهد.
برای مدیریت فعالیتهای پیچیده آن ، بخش خاصی از حافظه فعال - به نام مجری مرکزی - جریان اطلاعات را هدایت می کند. مجری مرکزی بخش آگاهانه و منعکس کننده سیستم ذهنی ماست. این تصمیم می گیرد که به چه چیزی مراجعه کنیم، اطلاعات ورودی را با اطلاعات موجود در سیستم هماهنگ می کند ، و استراتژی ها را انتخاب ، اعمال و نظارت می کند (Baddeley، 1993، 2000).
هرچه اطلاعات را در حافظه فعال نگه داریم ، احتمال انتقال آنها به منطقه ذخیره سازی سوم و بزرگتر - حافظه بلند مدت ، دانش دائمی ما ، که نامحدود است ، بیشتر خواهد بود. در حقیقت ، ما آنقدر در حافظه طولانی مدت ذخیره می کنیم که گاهی اوقات در بازیابی یا گرفتن اطلاعات از سیستم با مشکل روبرو می شویم. برای کمک به بازیابی ، استراتژی هایی را اعمال می کنیم ، دقیقاً مانند حافظه فعال. اطلاعات در حافظه بلند مدت طبق یک طرح جامع بر اساس محتوا طبقه بندی می شوند ، دقیقاً مانند سیستم قفسه بندی کتابخانه که به ما امکان می دهد موارد را به راحتی با پیروی از همان شبکه انجمن هایی که برای ذخیره آنها استفاده می شود ، بازیابی کنیم.
محققان پردازش اطلاعات معتقدند که ساختار اساسی سیستم ذهنی در طول زندگی یکسان است. با این وجود ، ظرفیت سیستم - میزان اطلاعاتی که می تواند به یک باره حفظ و پردازش شود و سرعت پردازش آن - افزایش می یابد ، و فرم های پیچیده تری از تفکر را با افزایش سن امکان پذیر می کند (Case، 1998؛ Kail، 2003) به دست آوردن ظرفیت پردازش اطلاعات ، بخشی از آن به دلیل مغز و بخشی به دلیل پیشرفت در استراتژی ها است - از قبیل مراجعه به اطلاعات و دسته بندی موثر آنها - که در دو سال اول زندگی در حال توسعه هستند.
فصل 4 به یاد بیاورید که بین 1 تا 2 ماهگی ، آمار و احتمال از تمرکز روی ویژگی های منفرد و با کنتراست بالا به کاوش دقیق تر در اشیا و الگوها روی می آورند. علاوه بر توجه به جنبه های بیشتری از محیط ، آمار و احتمال به تدریج اطلاعات را با سرعت بیشتری دریافت می کنند. تحقیقات مربوط به وضعیت سکونت احتمال می دهد که آمار و احتمال نارس و تازه متولد شده به مدت طولانی- حدود 3 یا 4 دقیقه- برای عادت دادن و بازیابی به محرک های بصری جدید احتیاج دارند. اما در 4 یا 5 ماهگی ، آمار و احتمال به 5 تا 10 ثانیه زمان نیاز دارند تا یک محرک بینایی پیچیده را دریافت کنند و آن را متفاوت از محرک قبلی تشخیص دهند (اسلاتر و همکاران ، 1996).
یک دلیل طولانی بودن زمان عادت در آمار و احتمال بسیار کوچک این است که آنها در جلب توجه خود از محرک های جالب مشکل دارند (کلمبو ، 2002). هنگامی که کارولین عروسکی را که لباس های سفید و قرمز و سفید پوشیده بود، نگه داشت ، کیتلین 2 ماهه با تمرکز خیره شد تا اینکه ، چون نتوانست نگاهش را بشکند ، گریه کرد. توانایی تغییر توجه از محرکی به محرک دیگر به همان اندازه توجه به محرک مهم است. در 4 ماهگی ، توجه آمار و احتمال انعطاف پذیرتر می شود (هود ، اتکینسون و برادیک ، 1998).
در طول سال اول ، آمار و احتمال در رویدادهای بدیع و چشم نواز شرکت می کنند (Richards و Holley، 1999). با گذار به محسن طورانی ، آمار به طور فزاینده ای قادر به رفتارهای عمدی می شوند (به بخش 4 مراجعه کنید). در نتیجه ، جذابیت به تازگی کاهش می یابد (اما از بین نمی رود) و توجه مداوم بهبود می یابد ، به ویژه هنگامی که آمار با اسباب بازی، آمار و احتمال طورانیمی کنند. نوپایی که حتی در یک رفتار ساده هدفمند مانند قرار دادن بلوک ها یا قرار دادن آنها در یک ظرف درگیر می شود ، باید توجه خود را برای رسیدن به هدف حفظ کند. هرچه برنامه ها و فعالیت ها پیچیده تر می شوند ، مدت زمان توجه نیز افزایش می یابد (Ruff و Capozzoli، 2003).


شرطی سازی عامل و عادت ، پنجره های حافظه اولیه را فراهم می کند. هر دو روش احتمال می دهد که حفظ وقایع بینایی به طور چشمگیری در طی نوزادی و ی افزایش می یابد.
محققان با استفاده از شرطی سازی عامل ، حافظه آمار و احتمال را با آموزش آمار 2 تا 6 ماهه برای حرکت دادن تلفن همراه با لگد زدن پای متصل به آن با طناب بلند ، مطالعه می کنند. آمار دو تا 3 ماهه هنوز یک هفته پس از آموزش نحوه فعال سازی موبایل را به خاطر دارند. با 6 ماه ، حافظه به دو هفته افزایش می یابد (Rovee- Collier، 1999؛ Rovee-Collier و Bhatt، 1993). تقریباً در اواسط سال اول ، آمار و احتمال می توانند سوئیچ ها یا دکمه ها را برای کنترل تحریک دستکاری کنند. هنگامی که آمار 6 تا 18 ماهه اهرمی را فشار می دادند تا قطار اسباب آمار و احتمال طورانیرا در اطراف مسیر حرکت دهند ، مدت زمان حافظه با افزایش سن ادامه می یابد. 13 هفته پس از آموزش ، آمار 18 ماهه هنوز به یاد داشتند كه چگونه اهرم را فشار دهند (به نمودار 5.5 نگاه کنید) (هارتشورن و همكاران ، 1998).
حتی پس از اینکه آمار 2 تا 6 ماهه پاسخ عملی را فراموش کردند ، برای بازیابی حافظه فقط به یک پاسخ کوتاه - بزرگسالی که تلفن همراه را تکان می دهد نیاز دارند (Hildreth و Rovee-Collier، 2002). و هنگامی که به آمار 6 ماهه فرصت داده می شود که پاسخ را فقط برای چند دقیقه دوباره فعال کنند ، حافظه آنها نه تنها برمی گردد بلکه به طرز چشمگیری گسترش می یابد و به حدود 17 هفته می رسد (هیلدرت ، سوئینی و رووی-کولیر ، 2003) شاید اجازه دادن به برای ایجاد رفتارهای قبلاً آموخته شده ، باعث تقویت حافظه می شود زیرا را در معرض جنبه های بیشتری از وضعیت اصلی یادگیری قرار می دهد.
تحقیقات در مورد وضعیت عادت / بهبودی احتمال می دهد که آمار و احتمال اطلاعات بسیار متنوعی را فقط با تماشای اشیا و وقایع یاد می گیرند ، بدون اینکه تحرک بدنی داشته باشند. گاهی اوقات ، آنها این کار را برای مدت زمان طولانی تری نسبت به مطالعات شرطی سازی عامل انجام می دهند. آمار و احتمال به ویژه به حرکات اشیا و افراد توجه دارند. در یك تحقیق ، كودك 2/1 5 ماهه عمل فریبنده یك زن (مانند دمیدن به حباب یا مسواك زدن مو) را هفت هفته بعد به خاطر آوردند ، همانطور كه توسط اولویت آشنایی احتمال داده شد (به صفحه 135 در بخش 4 مراجعه كنید) (Bahrick، Gogate، و روئیز ، 2002). در واقع ، آمار و احتمال چنان مراقب عمل زن بودند که چهره او را به خاطر نمی سپردند ، حتی اگر 1 دقیقه بعد برای اولویت جدیدی آزمایش می شد.
در فصل 4 مشاهده کردیم که آمار 3 تا 5 ماهه در تشخیص چهره در عکسهای ساکن بسیار عالی عمل می کنند. اما حافظه آنها از چهره افراد ناآشنا و سایر الگوهای ثابت کوتاه مدت است - در 3 ماهگی ، فقط حدود 24 ساعت و در پایان سال اول ، چند روز تا چند هفته (فاگان ، 1973 ؛ پاس - calis ، de Haan و Nelson ، 1998). در مقایسه ، حافظه آمار 3 ماهه برای حرکات غیرمعمول اشیا (مانند یک مهره فلزی که در انتهای یک رشته تاب می خورد) حداقل به مدت سه ماه ادامه دارد (Bahrick، Hernandez-Reif، و Pickens، 1997).
در فصل 4 مشاهده کردیم که آمار 3 تا 5 ماهه در تشخیص چهره در عکسهای ساکن بسیار عالی عمل می کنند. اما حافظه آنها از چهره افراد ناآشنا و سایر الگوهای ثابت کوتاه مدت است - در 3 ماهگی ، فقط حدود 24 ساعت و در پایان سال اول ، چند روز تا چند هفته است (فاگان ، 1973 ؛ پاسکالیس) ، د هاان و نلسون ، 1998). در مقایسه ، حافظه آمار 3 ماهه برای حرکات غیرمعمول اشیا (مانند یک مهره فلزی که در انتهای یک رشته تاب می خورد) حداقل به مدت سه ماه ادامه دارد (Bahrick، Hernandez-Reif، و Pickens، 1997).
تا کنون ، ما فقط در مورد شناخت بحث کرده ایم - توجه به این که محرک یکسان یا مشابه یک محرک قبلی است. این ساده ترین شکل حافظه است: تمام آنچه که آمار و احتمال باید انجام دهند این است که (با لگد زدن ، فشار دادن یک اهرم یا نگاه کردن) احتمال دهند که محرک جدید یکسان یا مشابه محرک قبلی است. یادآوری، چالش بیشتری دارد زیرا شامل به خاطر سپردن چیزی است که وجود ندارد. اما در پایان سال اول ، آمار و احتمال می توانند به یادآوری بپردازند ، همانطور که توانایی آنها در پیدا کردن اشیای پنهان و تقلید از اقدامات دیگران مدت ها پس از مشاهده رفتار احتمال می دهد (به صفحه 156نگاه کنید) هنوز در بزرگسالی ، ما دیگر تجربه های اولیه خود را به یاد نمی آوریم. کادر چشم انداز طول عمر در صفحه زیر به توضیح این یافته گیج کننده کمک می کند.
حتی آمار و احتمال خردسال می توانند عمل طبقه بندی را انجام دهند ، و اشیا و رویدادهای مشابه را در یک نمایش واحد گروه بندی کنند. طبقه بندی به آمار و احتمال کمک می کند تا تجربه خود را حس کنند - اطلاعات عظیمی را که هر روز با آنها روبرو می شوند را کاهش دهند تا بتوانند یاد بگیرند و به خاطر بسپارند (کوهن ، 2003 ؛ اوکز و مادول ، 2003).
برخی از تغییرات خلاقانه تحقیقات شرطی سازی عامل با محرک ها برای آگاهی از طبقه بندی آمار و احتمال استفاده شده است. یکی از این تحقیقات ، در مورد آمار 3 ماهه ، در شکل 5.7 در صفحه 164 شرح و احتمال داده شده است. تحقیقات مشابه احتمال می دهد که در چند ماه اول ، آمار و احتمال محرک ها را بر اساس شکل ، اندازه ، رنگ و سایر خصوصیات جسمی طبقه بندی می کنند ( Wasserman & Rovee-Collier ، 2001). و تا 6 ماهگی ، آنها می توانند بر اساس دو ویژگی همبسته طبقه بندی شوند - به عنوان مثال ، شکل و رنگ حروف الفبا (Bhatt و همکاران ، 2004). توانایی طبقه بندی با استفاده از خوشه ویژگی ها ، آمار و احتمال را برای دستیابی به بسیاری از دسته های پیچیده روزمره آماده می کند.
عادت / بهبودی نیز برای مطالعه طبقه بندی آمار و احتمال استفاده شده است. محققان مجموعه ای از تصاویر متعلق به یک گروه را به آمار و احتمال احتمال می دهند و سپس می بینند که آیا آنها به تصویری که عضو این گروه نیست ، بهبود می یابند یا (طولانی تر نگاه می کنند) یافته ها احتمال می دهد که آمار 7 تا 12 ماهه اشیا را به دسته قابل توجهی از دسته های معنی دار ، از جمله مواد غذایی ، مبلمان ، پرندگان ، حیوانات ، وسایل نقلیه ، وسایل آشپزخانه ، گیاهان و مکان فضایی قرار می دهند ("بالا" و "پایین" در "و" در ") (کازاسولا ، کوهن و کیارلو ، 2003 ؛ ماندلر و مک دونا ، 1998 ؛ اوکز ، کوپاژ و دین ژل ، 1997). آمار و احتمال در این سن علاوه بر سازماندهی دنیای فیزیکی ، دنیای عاطفی و اجتماعی خود را طبقه بندی می کنند. آنها افراد و صدای آنها را بر اساس جنس و سن طبقه بندی می کنند ، شروع به تشخیص عبارات احساسی می کنند و می توانند حرکات طبیعی افراد را از سایر حرکات جدا کنند (به فصل 4 ، صفحات 144 و 145-146 نگاه کنید).
دانلود کتاب آمار و احتمال محسن طورانی pdf
اگر آمار و احتمال و آمار محسن طورانی بسیاری از جنبه های زندگی روزمره خود را به یاد می آورند ، چگونه فراموشی را توضیح دهیم - که بیشتر ما نمی توانیم حوادثی را که قبل از 3 سالگی برای ما اتفاق افتاده است بازیابی کنیم؟ دلیل فراموشی ما نمی تواند صرفاً مرور زمان باشد ، زیرا ما می توانیم بسیاری از افراد را که اتفاقات یک بار معنادار هم از گذشته اخیر و هم از گذشته دور دارند به یاد بیاوریم: روزی که یک خواهر و برادر متولد شد ، یک جشن تولد یا رفتن به یک مکان جدید خانه — خاطرات را به عنوان حافظه خود زندگی نامه ای می شناسند.
چندین توضیح مکمل درباره فراموشی وجود دارد. در یک نظریه ، تغییرات حیاتی در لوب های پیشانی قشر مغز ممکن است زمینه را برای یک سیستم حافظه صریح فراهم کند - نظریه ای که در آن آمار عمداً و نه ضمنی به یاد می آورند (Boyer و Diamond، 199 2؛ Rovee- Collier) و بار ، 2001). یک حدس مرتبط این است که آمار بزرگتر و بزرگسالان اغلب از روش کلامی برای ذخیره اطلاعات استفاده می کنند ، در حالی که پردازش حافظه آمار و احتمال و آمار محسن طورانی عمدتاً غیر کلامی است - ناسازگاری که ممکن است از حفظ طولانی مدت تجربیات آنها جلوگیری کند.
برای آزمایش این ایده ، محققان دو بزرگسال را با یک اسباب آمار و احتمال طورانیغیرمعمول که احتمالاً بچه ها آن را به یاد می آورند ، به خانه های آمار 2 تا 4 ساله فرستادند: ماشین اعمال تکمیل جمع شدگی بر پارچه جادویی ، که در شکل 5.6 احتمال داده شده است.
یکی از بزرگسالان به احتمال داد که چگونه پس از قرار دادن شیئی در دهانه بالای دستگاه و چرخاندن میل لنگی که چراغ های چشمک زن و صداهای موسیقی را فعال می کند ، می تواند یک شی کوچکتر و مساوی از پشت درب جلوی ماشین بازیابی کند. (بزرگسال دوم با احتیاط شی کوچکتر را از مجرای دستگاه که به در منتهی می شود پایین می اندازد.) از آنجا که دستگاه اشیای اضافی را "کوچک" می کند ، را به مشارکت تشویق می کنند.
یک روز بعد ، محققان آمار را آزمایش کردند تا ببینند چقدر خوب این واقعه را به خاطر می آورند. حافظه غیرکلامی آنها - مبتنی بر عمل کردن روی "کوچک شدن" واقعیت و شناسایی اشیای "کوچک شده" در عکس ها - عالی بود. اما حتی در صورت داشتن واژگان ، كودكان كوچكتر از 3 سال در توصیف ویژگی های تجربه "كاهش" مشكل داشتند. یادآوری کلامی بین سنین 3 تا 4 سالگی به شدت افزایش می یابد - دوره ای که آمار "از سد فراموشی عبور می کنند" (Simcock و Hayne، 2003،صفحه 813). در مطالعه دوم ، آمار پیش دبستانی، 6 ماه تا 1 سال بعد ، زمانی که آمار و احتمال محسن طورانی آنها به طور چشمگیری بهبود یافته بود، نمی توانستند حافظه غیرکلامی خود را برای آمار و احتمال طورانیبه صورت زبانی ترجمه کنند. گزارش های شفاهی آنها "در زمان عدم توسعه" بود ، که احتمال دهنده مهارت محدود آمار و احتمال محسن طورانی آنها در زمان آمار و احتمال طورانیبود (Simcock و H ayne، 2002).
یافته های دیگر احتمال می دهد که ظهور یک تصویر واضح از خود به پایان فراموشی کمک می کند. در تحقیقات طولی ، آمار محسن طورانی که در ایجاد احساس خود پیشرفته بودند ، هر ساله در حالی که با مادرا احتمال در مورد رویدادهای گذشته گفتگو می کردند ، خاطرات کلامی بهتری از خود احتمال دادند (Harley و Reese، 1999). به احتمال زیاد ، هر دو زیست شناسی و تجربه اجتماعی در کاهش فراموشی آمار و احتمال نقش دارند. مغز و تعامل بزرگسال- ممکن است به طور مشترک باعث افزایش خود آگاهی و زیان شود ، که آمار را قادر می سازد تا درباره بزرگترین تجربیات گذشته با بزرگسالان صحبت کنند (نلسون و فیووش ، 2004). در نتیجه ، آمار پیش دبستانی شروع به ساختن روایتی طولانی مدت از زندگی خود می کنند و وارد تاریخ خانواده و جامعه خود می شوند.


ابتدایی ترین دسته نوزادان- براساس شکل کلی مشابه یا قسمت های برجسته اشیا- ادراکی هستند (پاها برای حیوانات و چرخ برای وسایل نقلیه). اما در پایان سال اول - بر اساس عملکردها یا رفتارهای مشترک- دسته های بیشتری مفهومی هستند (کوهن ، 2003 ؛ مندلر ، 2004). به عنوان مثال ، كودكان 1 ساله ظروف آشپزخانه را با هم جمع می كنند زیرا از هر یك برای تهیه یا خوردن غذا استفاده می شود.
در سال دوم ، آمار محسن طورانی به صورت فعال طبقه بندی می شوند. حدود 12 ماه ، آنها اشیایی را لمس می کنند که با هم ترکیب می شوند اما آنها را دسته بندی نمی کنند. در 16 ماهگی ، آنها می توانند اشیا را به یک دسته واحد گروه بندی کنند. به عنوان مثال ، وقتی چهار توپ و چهار جعبه به آنها داده می شود ، آنها همه توپها را کنار هم قرار می دهند اما جعبه ها را نمی گذارند. حدود 18 ماه ، آنها اشیا را به دو کلاس تقسیم می کنند (Gopnik و Melt-zoff ، 1987). در مقایسه با عادت / بهبود ، لمس کردن ، مرتب سازی و سایر باورهای آمار و احتمال طورانیمعنایی را که آمار محسن طورانی به دسته ها پیوند می دهند بهتر احتمال می دهد. بعد از تماشای یک بزرگسال که از یک فنجان به یک سگ اسباب آمار و احتمال طورانیمی نوشاند ، به آمار 14 ماهه یک خرگوش و یک موتورسیکلت احتمال داده می شود که این نوشیدنی را فقط به خرگوش ارائه می دهند (Mandler و McDonougli، 1998). آنها به وضوح می فهمند كه اعمال خاصی برای بعضی از دسته موارد (حیوانات) و سایر موارد (وسایل نقلیه) مناسب است.
چگونه این تغییر ادراکی به مفهومی تغییر می کند؟ اگرچه محققان در مورد اینکه آیا این تغییر نیاز به یک رویکرد جدید برای تجزیه و تحلیل تجربه دارد اختلاف نظر دارند ، اما اکثر آنها تصدیق می کنند که اکتشاف اشیا و گسترش دانش از جهان به توانایی آمار و احتمال مسن در گروه بندی اشیا و رفتارها توسط عملکرد آنها کمک می کند (Mandler، 2004؛ Oakes و Madole، 2003). علاوه بر این ، آمار و احتمال محسن طورانی هم دسته بندی را ایجاد می کند و هم تسهیل می بخشد. برچسب زدن بزرگسالان روی اشیا ("این اتومبیل شخصی است و آن دوچرخه") به آمار محسن طورانی کمک می کند تا دسته های اولیه خود را اصلاح کنند واژگان پیشرفته آمار نو پا ، به نوبه خود ، دسته بندی را پرورش می دهد (واکسمن ، 2003). آمار نوپای کره ای ، که زبانی را می آموزند که در آن اغلب از جملات، نام اشیا حذف شود ، مهارت های ذخیره سازی اشیا را دیرتر از همتایان انگلیسی آمار و احتمال محسن طورانی خود می دهند (Gopnik و Choi، 1990).
دیدگاه پردازش اطلاعات ، تداوم تفکر انسان را از نوزادی تا زندگی بزرگسال تأکید می کند. کیتلین ، گریس و تیمی در حضور در محیط ، به خاطر سپردن وقایع روزمره و دسته بندی اشیا ، به روشهایی شبیه به طرز فکر ما فکر می کنند ، اگرچه پردازش ذهنی آنها کاملاً مسلط نیست. یافته های مربوط به حافظه و دسته بندی آمار و احتمال با سایر تحقیقات در به چالش کشیدن دیدگاه در مورد شناختی اولیه همراه است. اگر آمار 3 ماهه می توانند وقایع را به مدت 3 ماه به خاطر بسپارند و می توانند محرک ها را دسته بندی کنند ، در این صورت آنها باید توانایی نمایش تجارب خود را داشته باشند.
تحقیقات پردازش اطلاعات تا حد زیادی به دیدگاه ما در مورد آمار و احتمال خردسال به عنوان موجودات شناختی پیچیده کمک کرده است. اما قدرت محوری آن - تجزیه و تحلیل شناخت در اجزای آن مانند درک ، توجه و حافظه - نیز بزرگترین اشکال آن است. پردازش اطلاعات در کنار هم قرار دادن این مولفه ها در یک نظریه گسترده و جامع مشکل داشته است. یک روش برای غلبه بر این ضعف ، تلفیق نظریه و رویکرد پردازش اطلاعات بوده است ، تلاشی که در فصل 9 بررسی خواهیم کرد. روند جدیدتر استفاده از دیدگاه سیستم های پویا در شناخت اولیه است (به فصل 4 ، صفحه 138نگاه کنید) محققان هر یک از دستاوردهای شناختی را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهند تا ببینند چگونه از یک سیستم پیچیده موفقیت های قبلی و اهداف فعلی حاصل می شود .این ایده ها ، به محض آزمایش کامل ، ممکن است زمینه را به دید قدرتمندتری از چگونگی ذهن و نزدیک کنند.
کتاب آمار و احتمال محسن طورانی
به قسمت کوتاهی در ابتدای این فصل نگاه کنید که در آن گریس اشکال را درون ظرف ریخته است. توجه داشته باشید که او با کمک جینت از اسباب آمار و احتمال طورانییاد می گیرد. با پشتیبانی بزرگسالان ، گریس به تدریج در تطبیق اشکال با دهانه ها و ریختن آنها در ظرف بهتر می شود. سپس او قادر خواهد بود فعالیت (و سایر موارد مشابه) را به تنهایی انجام دهد.
نظریه فرهنگی اجتماعی ویگوتسکی به محققان کمک کرده است تا دریابند که آمار در زمینه های اجتماعی غنی زندگی می کنند که بر نحوه ساختار دنیای شناختی آنها تأثیر می گذارد (Rogoff، 2003؛ Tudge و Scrimsher، 2003). ویگوتسکی معتقد بود که فعالیتهای پیچیده ذهنی از تعاملات اجتماعی ناشی می شود. از طریق فعالیت های مشترک با اعضای بالغ جامعه خود ، آمار می توانند بر فعالیت ها مسلط شوند و به روش هایی فکر کنند که در فرهنگ آنها مفهوم داشته باشد.
یک مفهوم خاص ویگوتسکی توضیح می دهد که چگونه این اتفاق می افتد. طیف وسیعی از کارها که هنوز به تنهایی قادر به انجام آنها نیست اما می تواند با کمک شرکای ماهرتر انجام دهد. برای درک این ایده ، به این فکر کنید که چگونه یک بزرگسال حساس (مانند جینت) را با یک فعالیت جدید آشنا می کند. بزرگسال وظیفه ای را انتخاب می کند که می تواند بر آن تسلط یابد اما به اندازه کافی چالش برانگیز است که نمی تواند به تنهایی آن را انجام دهد یا ممکن است فعالیتی را انجام دهد که انتخاب کرده است. سپس ، همانطور که بزرگسال راهنمایی و پشتیبانی می کند ، در تعامل شرکت می کند و راهکارهای ذهنی را انتخاب می کند. با افزایش صلاحیت وی ، بزرگسال قدم به عقب می گذارد و به اجازه می دهد مسئولیت بیشتری را در قبال این کار به عهده بگیرد.
ایده های ویگوتسکی بیشتر در مورد آمار بزرگتر ، که مهارت بیشتری در تکلم و ارتباطات اجتماعی دارند ، اعمال شده است. با این حال اخیراً نظریه وی تا نوزادی و نوپایی گسترش یافته است. یادآوری کنید که آمار و احتمال به ظرفیت هایی مجهز هستند که اطمینان می دهند مراقبان با آنها تعامل می کنند. سپس بزرگسالان محیط و ارتباطات خود را به روشی تنظیم می کنند که یادگیری را متناسب با شرایط فرهنگی آنها ارتقا دهد.


مطالعه ای توسط باربارا روگوف و همكارانش این روند را احتمال می دهد. با قرار دادن یک جعبه که با باز کردن آن آدمکی بیرون می پرد در این نزدیکی ، جستجوگران مشاهده کردند که چگونه چندین بزرگسال در دو سال اول با پسر و دختر روگوف آمار و احتمال طورانیکردند. در ماه های اولیه ، بزرگسالان سعی کردند با کار کردن اسباب آمار و احتمال طورانیتوجه را متمرکز کنند و همانطور که اسم حیوان دست آموز بیرون آمد ، جمله ای مانند "چه اتفاقی برای من افتاد؟" را می گویند که در پایان سال اول ، هنگامی که مهارت های شناختی و حرکتی بهبود یافته بود ، تعامل بر اساس نحوه استفاده از اسباب آمار و احتمال طورانیبود. بزرگترها دست را در چرخاندن میل لنگ و قرار دادن اسم حیوان دست اموز در جعبه راهنمایی کردند. در طول سال دوم ، بزرگسالان از راه دور، با استفاده از حرکات و دستورالعمل های کلامی ، مانند ایجاد حرکت چرخشی با دست در نزدیکی میل لنگ، کمک می کردند. تحقیقات احتمال می دهد که این پشتیبانی دقیق ، به آمار و احتمال طورانیپیشرفته ، آمار و احتمال محسن طورانی و حل مسئله در محسن طورانی و اوایل ی مربوط می شود (Bornstein و همکاران ، 1992 ؛ Charman و همکاران ، 2001 ؛ Tarnis- LeMonda و Bornstein ، 1989).
از اوایل سال اول ، تغییرات فرهنگی در تجارب اجتماعی بر استراتژی های ذهنی تأثیر می گذارد. در مثال جعبه که با باز کردن آن آدمکی بیرون می پرد ، بزرگسالان و آمار توجه خود را بر روی یک فعالیت واحد متمرکز کردند. این استراتژی که در خانه های SES میانه غربی وجود دارد ، کاملاً مناسب درسی است که در آنها آمار فارغ از شرایط روزمره که بعداً از این مهارت ها استفاده می کنند ، مهارت هایی را فرا می گیرند. در مقابل ، بزرگسالان و آمار و احتمال مایاهای گواتمالا اغلب به طور همزمان در چندین رویداد شرکت می کنند. به عنوان مثال ، یك كودك 12 ماهه ضمن مشاهده كامیونی در حال عبور و سوت زدن اسباب آمار و احتمال طورانی، ماهرانه اشیا را درون شیشه می گذارد (Chavajay و Rogoff، 1999). پردازش همزمان چندین رویداد رقابتی ممکن است در فرهنگهایی که آمار عمدتاً از طریق مشاهده دقیق فعالیتهای مداوم دیگران می آموزند ، امری حیاتی باشد. آمار مکزیکی از خانواده هایی با SES پایین همچنان این سبک از توجه را تا اواسط ی احتمال می دهند (Correa-Chavez، Rogoff، و Arauz، 2005).