بخاری - گرما - دیوار
گرمای بخاری هوا را میشکافد.
بخاری سفید و عتیقهای که اینجا داریم با شلنگ نسبتا کوتاهی به گاز وصل است، تنها مصرف گاز اینجا برای همین بخاری است.
پشت میلههای باریک زندان، شعله افکنی شعله میافکند و دیگران پیروی میکنند. همگی به این اصل معتقدند که خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو! به همین دلیل شعلهها هروقت همه آبی باشند آبیاند و هروقت نارنجی شوند نارنجی. البته پلیس قدرتمندی دارند چون تا کسی از آبی کانال نارنجی را بگیرد سریع سرکوبش میکنند.
برگردیم به بحث گرمای بخاری و شکافتن هوا.
وقتی گوشه بنشینی، به معنای حقیقی کلمه گوشه، با دقت به روبرو خیره شوی میبینی فضای روبرویت تاب برمیدارد و موّاج میشود.
تو بین قفسههای سر به فلک کشیده و دیوار گرمای بخاری حبس شدهای و واقعیت شروع میکند به آرایش و رنگ عوض کردن.
انگار تمام سالهای زندگی همه چیز را از پشت شیشه میدیدی و حالا با یک فرکانس ناآشنا، شیشه در حال لرزیدن و حقیقت در حال برملا شدن است.
شاید کافی است دست را دراز کنیم، به سمت دیوار گرما و از آن موجهای داغ بگذریم تا شیشه بشکند و جهان، جهان دیگری شود ... شاید.
عکس و نوشته از سیدامیرعلی خطیبی