لحظه به لحظه...


باز قسمتی از کتاب تاملات میخوام بنویسم ولی باید دقت کنم که سطحی نگاه نکنم و معنی و مفهوم تک تک کلمه ها رو با تمام وجود مشاهده کنم.
اگر سطحی نگاه کنم به نظر میاد منظورش زندگی در لحظه اس به معنای کلیشه ای اون و سختی نکشیدن و فقط به فکر عشق و حال بودن و...
ولی اگر توجه کنم متوجه این منظور میشم:
زندگی عبارت است از لحظه ها و این لحظه ها است که از مجموع اونا عمر من تشکیل میشه و در حال سپری شدن هست
اگه من بتونم هم به صورت کلی و هم جزئی به این قضییه نگاه کنم بیشتر کارهایی که برام مهم بودن دیگه بی ارزش میشن
و نتیجه ی اون آزاد شدن وقت و انرژی وحشتناک زیادی هست و اینجوری یه که هر کاری بکنم با تمام وجود انجامش میدم و باز به همین دلیلِ که تاریخ پر از تحولات استثنائی هست که قبل وقوع اونا حتی تصورش رو هم نمیتونستم بکنم.
از بدبختی های موهومی ایام زندگی آیندۀ خود که گویا برای تو تعبیه و آماده شده،مخوف و غمگین مباش.
در فکر همین دقیقۀ حالیۀ خود بشو، آن وقت میتوانی آسوده به خود بگویی که فوق تحمل در عالم چیزی نیست.
تو را میل کوچک دلی-ضعف نفس-موجب انفعال است.
آنچه شایان زحمت کشیدن است فقط دقیقۀ حالیه است، و هرچه زحمت است در وی است، نه در گذشته و آینده.
بار سنگین دقیقۀ حالیه را میتوان با یک علم ساده نمود.
باید او را چنان که هست متحمل شد، ثقل تصورات موهومی را بر وی نیفزود و بیشعورانه آنچه را حمّالی نباید،اکراه نمود.
مارکوس آئورلیوس آنتونیوس
جهت ارتباط با نویسنده میتونید به آدرس زیر ایمیل ارسال کنید:
communicationthebrain@gmail.com